آیا با ملت غمگین می توان به توسعه اقتصادی رسید؟

nazari-mehr

 زهرا نظری مهر

روزنامه نگار

تصویر روز: آن طور که رئیس انجمن مددکاری ایران می گوید، طبق تحقیقاتی که توسط سازمان های معتبر جهانی انجام شده است، ایران، بعد از عراق، دومین کشور غمگین جهان است.

این که آیا این اطلاعات واقعاً درست است یا در آن اغراق شده، موضوع بحث ما نیست ولی آنچه مسلم است این که ما اگر دومین مردم غمگین جهان هم نباشیم، بدون نیاز به مطالعات بین المللی هم به صرف این که در ایران زندگی می کنیم، به تجربه درک می کنیم که جامعه شادی نداریم و بسیاری از مردم کشورمان در بسیاری از اوقات، در ملغمه ای از استرس و نگرانی روزگار می گذرانند.

فارغ از علل و درمان های این وضعیت، اگر از منظر اقتصادی نیز به موضوع بنگریم در می یابیم که یکی از علل توسعه کُند و کم بودن میزان بهره وری در ایران، همین فقدان نشاط و شادی در سطح جامعه است.

از این منظر مناسب است نگاهی به ویژگی های عمده انسان های شاد و بانشاط بیندازیم و نسبت این ویژگی ها را با اقتصاد مورد تأمل قرار دهیم.

انسان شاد، مثبت اندیش است. این مثبت اندیشی او را به حرکت و سپس ادامه حرکت تشویق می کند. انسان مثبت اندیش، بعد از هر شکست احتمالی، فرو نمی پاشد و راه های دیگر را نیز می آزماید. این روحیه، موتور محرک هر سازمان اقتصادی است و جامعه و سازمانی که نیروی انسانی مثبت اندیش به وفور داشته باشد، همواره در حال حرکت خواهد بود.

انسان شاد، انسان مشتاق هم هست. انسان مشتاق به وضع موجود بسنده نمی کند و همیشه در اشتیاق فتح قله های بالاتر است. جامعه و سازمان آکنده از انسان های مشتاق، سازمانی پیش رونده خواهد بود.

انسان شاد، در لحظه زندگی می کند و اگر نگاهش به گذشته است از سر درس آموزی است و نگاهش به آینده نیز بر مبنای برنامه محوری. بنابراین، تمرکز اصلی اش به جای خیالات و اوهام، بر لحظه است و کاری که الان باید انجام دهد. نتیجه حضور چنین انسان هایی در جامعه و سازمان ها، وظیفه مداری است.

انسان شاد، نق نمی زند، اصلاح می کند و این عاملی برای اصلاح جامعه و سازمان به شمار می رود.
انسان شاد، تن سالم تری هم دارد و این یعنی کاهش هزینه های سلامت جامعه و افزایش پویایی آن.

پس هر اندازه جامعه از افراد شادتر آکنده باشد، جامعه ای خواهیم داشت که از گذشته عبور کرده، برای آینده برنامه دارد، هدف و حرکت دارد و مدام رویه هایش را ارزیابی و اصلاح می کند. این ها، مولفه های توسعه همه جانبه و از جمله توسعه اقتصادی هستند.

بر عکس، جامعه غمزده، یا در خاطرات گذشته اش مانده یا به آینده موهوم می اندیشد،خموده و بی هدف است و به جای رویکردهای اصلاحی، نق زدن در آن رواج دارد.
افراد در این جامعه یا افسرده می شوند و به شادی های زودگذر دل خوش می کنند و یا اگر بتوانند از آن مهاجرت می کنند. چنین جامعه ای قطعاً با توسعه اقتصادی هم فرسنگ ها فاصله خواهد داشت.

از این رو، نشاط اجتماعی و افسردگی زدایی از جامعه، هر چند در بدو امر ، موضوعی صرفاً اجتماعی به نظر می رسد ولی اگر نیک بدان بنگریم، ابعاد آن بسیار فراتر است و حوزه های اقتصاد، فرهنگ، سیاست و … را نیز در بر می گیرد.

در این میان، سازمان ها برای ارتقاء سطح بهره وری خود، نباید منتظر بهبود کلی اوضاع اجتماع شوند بلکه اصول مدیریتی حکم می کند تا حد امکان در محیط کاری پرسنل خود، زمینه امنیت روانی و نشاط کاری را فراهم آورند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *