تصویر روز: چرا دکتر احمد وحیدی، وزیر پیشنهادی کشور، از «امر معنوی در حکمرانی سیاسی» می گوید؟ امر معنوی چیست و چه نسبتی با حکمرانی سیاسی دارد؟
دکتر محمدجلیل آل امین، دانش آموخته فلسفه و فعال سیاسی_اجتماعی، به تبیین مفهومیِ امر معنوی در حکمرانی سیاسی پرداخته است.
گفتمانِ «امر معنوی در حکمرانی سیاسی» از مدارِ معرفتیِ انقلاب اسلامی در عالم سیاست طلوع کرده است. پیش از طلوع امر معنوی از افق سیاسیِ اسلام و انقلاب، نظیر و بدیلی در نظامات سیاسیِ بین المللی برای چنین مفهومی، تحقق و تعیّنی نزد سیاستمداران نداشته است.
امر معنوی، نظر به مرجعی در عالم اندیشه دارد که مطلقِ کمال است و بر بنیادِ کمالِ مطلق معماری شده است. از این رو در ریشه های عقلی و ایمانی آن نقصی وجود ندارد.
آزادی، عدالت و استقلال سه اصل مهم از اصول حاکمه ی امر معنوی در حکمرانی سیاسی هستند.
۱. آزادی
آزادی، یکی از مولفه های اصلیِ امرمعنوی در حکمرانی سیاسی است. آزادی، اساس و عمادِ وجودیِ انسان در ساختارِ «بودنِ» فردی و اجتماعی اوست. اگر آزادی از انسان سلب شود، هویت او به سطح نازلتری از وجودِ عقلانی تنزل پیدا می کند. انقلاب اسلامی با فرو ریختن دیوارهایِ انحصاریِ آزادیِ سلطنتی، جامه ی فاخر آزادی را به ملت ایران و همه ی ملت های آزادی خواه جهان بازگرداند.
آزادی یعنی در اقیلم خلقتِ الهی با واگذاری اختیار و استعدادِ وجودی به زورگویان و سلطنت طلبان، یوغ بندگی را بر گردن نیاویختن و از حقِ سیاسی و اجتماعیِ ذاتی برخوردار بودن.
آزادی با آگاهی اینهمانی مفهومی دارد. ملتی که آگاه باشد، بالضروه آزاد هم خواهد بود. آزاد از قیودِ ندانستن ها و نتوانستن ها.
۲. استقلال
استقلال از بنیادهای دیگرِ امر معنوی در حکمرانی سیاسی است. استقلال، یعنی کثرتِ مظاهرِ واحدِ خالق هستی را در جامعه عقلانی بشر، به رسمیت شناختن. استقلال یعنی از هم پاشیدن پایه های قدرتِ برترِ قومی، قبیله ای و نژادی در دایره ی امر معنویِ حکمرانی سیاسی. استقلال یعنی حق زیستن شرافتمندانه برای همه انسان ها قائل بودن. استقلال یعنی انسان ها و کشورها، خود بر سرنوشت و منابع خدادادی خود حاکم باشند نه اینکه قدرتی برای تصاحب ِ منابع و داشته های یک کشور، از یک سر دنیا به سر دیگر دنیا لشگرکشی کند و بساط چپاول را پهن نماید. تن دادن به حکمرانیِ غارتگران، پذیرفتن مفهوم طبقاتی ِ ارباب و رعیت در جامعه ی انسانی است.
اصلا انقلاب شد که وابستگی ها فرو بریزد تا استقلالِ از دست رفته در بین ملت ها جوانه بزند. انقلاب شد که ظرفیت های مستقلِ خدادادیِ ملت ها در اندیشه و عمل، برای اداره ی کشورِ خود آزاد گردد.
۳.عدالت
عدالت، شاه بیتِ غزلِ امر معنوی در حکمرانی سیاسی است. انسان در مدارِ خلقتِ الهی آنچه را با وضوح و تمایز و بدون هیچ گونه دشواری می فهمد، مساله ی “عدالت” است.
عدالت اساسِ خلقت در همه ی شئونِ هستیِ الهی است. اگر عدالت در هر مرتبه ای از خلقت تَرَک بردارد، معماری مستحکم هستی دچار تزلزل می شود. به همین نسبت، اگر عدالت در یک حاکمیت سیاسی دچار آسیب شود، انتظامِ ساختار های سیاسی و اجتماعی آن فرو می ریزد و استخوان های حکومت می شکند.
امام راحل(ره) صدای شکسته شدنِ استخوان های حاکمیت کمونیسم را زمانی شنید که گرد و خاکِ ناعدالتی در جای جایِ حاکمیت کمونیسم رخنه کرده بود.
عدالت، قوام بخش ترین عامل در برپایی و حفظ امارتِ سیاسی حاکمان در هر مدل و سیستمِ حاکمیتی در دنیاست. انقلاب اسلامی از ناعدالتیِ های گستردهی نظام طاغوت در مناسباتِ داخلی و خارجیِ حکمرانی سلطنتی، آغاز شد.
دکتر احمد وحیدی تلاش می کند با احیای دوباره ی بخش مهمی از قواعدِ نظام سیاسیِ انقلاب اسلامی، از طریقِ ترسیم مفهومی و تحقق انضمامی، امر معنوی در حکمرانی سیاسی را به عنوانِ مدلی از کشور داری در جغرافیای سیاسی دنیا ارائه نماید.
دیدگاهتان را بنویسید