تصویر روز: یک برند قوی اگر نگوییم با ارزشترین دارایی یک کسب و کار است، یکی از کلیدیترین داراییهاست که درک مشتری، مشتریان بالقوه و کارمندان از یک کسب و کار را دیکته کرده و یک عنصری کلید برای تأثیرگذاری بر رفتار به شمار میرود، رفتاری که در نهایت میتواند یک کسب و کار را بسازد و یا آن را نابود کند.
با در نظر گرفتن این موضوع، مطمئناً برندینگ و تبلیغات مؤثر یکی از مهمترین سرمایهگذاریهایی است که مدیران کسب و کارها انجام خواهند داد. به ویژه با وجود فضای تجاری غیرقابل اعتماد و متلاطمی که در دهه گذشته در کشور تجربه شده است. در عمل، بازبینی برند و استراتژی آن میتواند چشمانداز تازهای از وضعیت کسب و کار ارائه دهد و در نهایت به عنوان یک سرمایهگذاری موفق به رشد کسب و کارها کمک کند.
برندسازی کسب و کارها نباید به عنوان یک هزینه در مقابل یا ذیل بودجه بازاریابی و تبلیغات تلقی شود، بلکه باید آن را به عنوان یک سرمایهگذاری در نظر گرفت. یک سرمایهگذاری، اگر به درستی انجام شود، این پتانسیل را دارد که در طول عمر کسب و کار یک بازدهی نمایی داشته باشد. داشتن یک برند مناسب اقتدار کسب و کار را تقویت میکند و میتواند استعدادهای برتر را به سمت آن کسب و کار جذب کند. با این تفاسیر سخت میتوان استدلال کرد که تمرکز بر برند سرمایهگذاری بهجا و درستی نیست.
با افزایش فاحش هرساله هزینه تبلیغات برای کسبوکارها، اهمیت سرمایهگذاری در برندینگ دوچندان میشود. در ادامه به شرح دلایل این موضوع پرداخته میشود که چرا اقدامات برندینگ و تبلیغات یک سرمایهگذاری موفق است و نه یک هزینه اضافی.
1. اقدامات برندینگ و تبلیغات ارزش شرکت را افزایش میدهد
به جای اینکه این اقدامات را به عنوان یک هزینه بپندارید، به عنوان یک سرمایهگذاری در نظر بگیرید. سرمایهگذاری که به مدیران کسب و کارها کمک میکند تا اعتبار کسب کنند و یا طرفداران وفاداری را جذب کنند که مایل به پرداخت قیمت های بالاتر برای خدمات و محصولات آن کسب و کار هستند. همه عناصری که ارزش ویژه برند را ایجاد میکند و در عین حال یک کسب و کار را به یک رهبر پیشگام بازار تبدیل میکند. در دنیایی که نوآوری عنصری کلیدی برای موفقیت در نظر گرفته میشود، اجتناب از برندسازی خود بهعنوان یک شرکت جسور و مبتکر، این سؤال را در ذهن متبادر میکند که آیا اصلاً میخواهید سودآور باشید یا نه.
همه این نکات برای یک کسب و کار و نحوه عملکرد آن ارزش ایجاد میکند. مدیران کسب و کارها باید از خود بپرسند آیا برندسازی میتواند یک عامل مؤثر در دستیابی به اهداف یک کسب و کار یعنی سوددهی بیشتر باشد؟ اگر پاسخ شما به این سؤال است، ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که در برندسازی کسب و کار سرمایهگذاری کنند.
مشتریان برندها را دوست دارند. دلایل مختلفی برای این موضوع وجود دارد و مردم به شدت با برندها در سطح شخصی همذات پنداری میکنند. مردم همیشه مایل به خرید محصولات برند هستند حتی اگر به طور قابل توجهی گران تر از برخی محصولات عمومی باشند.
بنابراین، رفتار مشتری یکی از مهمترین عوامل در عملکرد تجاری کسبوکارهاست و تأثیر مستقیمی بر نحوه درک برند دارد. اگر مدیران روی برندسازی سرمایهگذاری کرده و موفق شوند شرکت خود را از رقبای خود متمایز کنند، این امتیاز را نیز خواهند داشت که برای محصولات خود قیمت بالاتری در نظر بگیرند. به طور کلی، نام تجاری کمک میکند تا کسب و کار را به عنوان یک رهبر در صنعت معرفی نمود و از مزایای مختلف آن منتفع شد. در نتیجه، اگر مدیران روی برندسازی سرمایهگذاری میکنند، عملاً روی آینده کسب و کار خود سرمایهگذاری کردهاند.
2. برندینگ وجهه حرفهایگری دارد
هویت برند یکی از اجزای اصلی استراتژی برند است. داشتن یک هویت قوی و مناسب برای هر مشتری بالقوه و بالفعل ظاهری حرفهای ایجاد میکند، همانطور که میگویند اولین برداشت مهم است. برندسازی حرفهای نشاندهنده استاندارد و خدمات حرفهای یک کسب و کار است، بنابراین باعث افزایش قیمت و دستیابی به ارزش میشود.
3. برندینگ مشتریان با ارزش را جذب میکند
برندسازی به مدیران کسب و کارها این امکان را میدهد که بر روی نوع مشتریانی که میخواهند جذب کنند کنترل داشته باشند.
شرکتهای موفق تحقیقات برندینگ را برای جمعآوری اطلاعاتی انجام میدهند که به آنها در شناسایی شخصیتهای خریدار کمک میکند. به این ترتیب آنها میتوانند پیام های تجاری دقیق و هدفمند تولید کنند و به مشتریان علاقه مند به محصولات یا خدمات خود دسترسی پیدا کنند. با تمرکز بر مخاطبانی که دارای مجموعهای از ارزش ها، ایدهها و نگرش های مشابه شما هستند، میتوان اطمینان حاصل کرد که پیام تجاری برند در قلب مخاطبان طنینانداز خواهد شد.
برندسازی به جای تلاش برای جذب مخاطبان گستردهتر و جذب هر چه بیشتر افراد در سطحی سطحی، کسب و کارها را قادر میسازد تا پایگاه مشتری دقیقتری را هدف قرار دهند که احتمال خرید محصولات یا خدمات میان آنها بسیار زیاد است. این رویکرد همچنین بسیار سودمند است زیرا کسب و کارها را قادر میسازد وفاداری مشتری را ایجاد کرده و مشتریان خود را به حامیان برند تبدیل کنند.
انجام تحقیقات جامع بسیار اهمیت دارد و همزمان با کاهش هزینههای بازاریابی و تبلیغات و افزایش سود حاصل از این اقدامات به عنوان یک سرمایهگذاری ارزشمند شناخته میشود. با انجام تحقیقات برند میتوان کسب و کار را در موقعیتی قدرتمند قرار داد. مدیران کسب و کارها میتوانند در بین مخاطبان خود کاوش کنند: آنها چه کسانی هستند، در چه مشاغلی هستند، چه چیزی برای آنها مهم است، چه زندگیهایی دارند. همچنین میتوانند به روند صنعت نگاه کنند: چه چیزی به خوبی دریافت میشود، چه محتوایی جذاب است، مردم با چه موضوعاتی درگیر نمیشوند، چه پلتفرمهایی بیشترین تعامل اجتماعی را تشویق میکنند. مدیران کسب و کارها همچنین میتوانند از رقبای خود یاد بگیرند: آیا کمپین های جالب و سرگرمکننده تولید میکنند، درک مصرف کننده از آنها کسب و کار آنها چیست، از کجا پوشش رسانهای دریافت کردهاند؟
باید به این مهم اشاره کرده که برندسازی به معنای بمباران مخاطبان شما با لوگوها، تبلیغات یا تبلیغات نیست و این امر باعث جذب مشتری طولانی مدت نمیشود.
4. برندینگ منجر به کاهش هزینههای بازاریابی میشود
هنگامی که درک بهتری از مخاطب به دست آمد، مدیران قادر خواهند بود کمپینهای بسیار هدفمند برای ارزشمندترین و اصلیترین مخاطبان خود ایجاد کنند.
تصویر و هویت جسورانه برند که به خوبی بیان شده باشد، اثربخشی استراتژی بازاریابی را افزایش میدهد، زیرا تمام تلاش ها به طور یکپارچه ادغام میشوند. دستورالعملهای یک برند به ایجاد کمپینهایی کمک میکند که پیام کسب و کار را تقویت کرده و در آینده برای ایجاد پیامهای جدید، کسب و کار هزینه کمتری را متحمل خواهد شد.
کمپینهای جذاب، نوآورانه و به خوبی اجرا شده به طور طبیعی باعث ایجاد پوشش رسانهها میشود. در نتیجه نام تجاری به طور ارگانیک شهرت یافته و اعتبار نام تجاری و پیام آن را پایهگذاری میکند.
امروزه بازارها بیش از حد اشباع شده و رقابتی هستند، بنابراین اگر شرکتها میخواهند مشتریان را جذب و حفظ کنند، باید تلاش بیشتری از خود نشان دهند. چنین وضعیت پیچیدهای، با تعداد زیادی از رقبا، آینده کسب و کارها را ناامن میکند. شرکتهای بیشماری محصول یا خدمات مشابهی را میفروشند و مشتریان باید دلیلی برای انتخاب شما به جای رقبا پیدا کنند.
5. فروش آسانتر و بیشتر از اهداف برندینگ است
برندهایی که به روز هستند و به خوبی تعریف شدهاند، راحتتر به فروش میرسند، زیرا روایت قانع کنندهای در هر قسمت از برندشان بافته شده است. آنها شفاف و جذاب هستند و این امر به آنها موقعیت برتری میدهد که کار تیم فروش را آسان میکند چرا که برندسازی مزیت قابل توجهی به آنها داده است، آنها فقط باید همان پیام را با اطمینان ارسال کنند و معاملات را جوش دهند.
6. برندینگ پیامدهای روانی و افزایش بهرهوری کارکنان را در پی دارد
درست مانند شرکتها که از برندسازی برای جذب مشتریانی که ارزشهای مشابهی با آنها دارند، استفاده میکنند و آنها را حفظ میکنند، آنها نیز سعی میکنند در میان رقبای خود برجسته باشند و نشان دهند که چرا کارکنان بالقوهشان باید آنها را انتخاب کنند.
برندسازی داخلی بهره وری را افزایش میدهد زیرا ارتباط عاطفی خاصی با شرکت ایجاد میکند، به طوری که اهداف شرکت برای کارکنان مهم میشود. این استراتژی جدا از افزایش بهره وری، کارمندان شما را به سفیران برند نیز تبدیل میکند.
نتیجهگیری
با توجه به آنچه بیان شد، انجام تبلیغات برندهای قوی و دستیابی به نتایج مورد نظر آن آسانتر است.
اگر مدیران کسب و کارها نتوانند کسب و کار خود را به عنوان یک برند تثبیت کنید، تمام تلاش های بازاریابی و تبلیغات آنان ممکن است فقط اتلاف وقت و پول باشد. بنابراین، تنها هم افزایی برندسازی و بازاریابی میتواند به طور موثر کسب و کارها را رشد دهد و به موقعیت آن کمک کند.
وجود یک برند برای توضیح چشمانداز و اهداف کسب و کارها ضروری است و همانطور که قبلاً ذکر شد، به این سوال مهم پاسخ میدهد که “هدف وجودی یک کسب و کار چیست؟”
هر عنصر استراتژی بازاریابی کسب و کارها، از جمله وبسایت، تصاویر، لحن یا هویت سازمانی شما باید بر اساس و توسط برند آن کسب و کار تعریف شود.
هر پیام بازاریابی که برای مشتریان خود ارسال میشود نیز باید به گونهای ساخته شود که ارزش های اصلی برند آن کسب و کار را منعکس کند.
با این حال، از آنجایی که ثبات در برندسازی ضروری است، داشتن مجموعه ای تعریف شده از دستورالعمل های برند که به مدیران کسب و کارها کمک میکند در همان مسیر باقی بمانند اهمیت دارد. ثابت قدم نبودن در کانالهای بازاریابی میتواند به سرعت منجر به از بین رفتن هویت برند و گیج شدن مخاطبان یک کسب و کار شود.
در پایان، اگرچه به نظر میرسد سرمایهگذاری در برندسازی هزینهای است که تنها شرکتهای بزرگ میتوانند از عهده آن برآیند، اما برای کسب و کارها و مدیران آنها ارزش آن را دارد تا به عنوان یک سرمایهگذاری موفق و نیز یک استراتژی نوآورانه در جهت تغییر قواعد بازی در یک کسب و کار و صنعتی که در آن فعالیت میکند باشد.
دیدگاهتان را بنویسید