تصویر روز: اگر دولت روحانی در عرصه سیاست خارجی با حضور آقای ظریف و تیم همراهش با توفیق روبهرو شد و با روشنبینی توانست شش قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل بهویژه قطعنامههای ذیل فصل هفتم آن را بلااثر کند، در سایه مدیریت آقای زنگنه هم توانست دستاوردهای نفتی غیرقابل انکاری داشته باشد.
در اخبار غیررسمی از چینش کابینه دوازدهم خبر تلخ عدم حضور بیژن نامدار زنگنه به گوش میرسد؛ وزیری که حرمت کابینه یازدهم بود، سفیری که توانست بر زمین سوخته نفت ایران که حاصل بیبرنامگی دولت محمود احمدینژاد بود خونی تازه به جریان بیندازد، اگر محمد جواد ظریف سفیر سیاسی مذاکره و چانهزنی بر سر عزت ایران در گفتوگو با اعضای ١+۵ بود و مقتدرانه از حقوق ایران دفاع کرد و روزها و ساعتها با شش وزیر پرنفوذ جهان پای میز مذاکره نشست و به گفته خودش روی کلمه به کلمه برجام ساعتها بحث کرد، تیم مذاکرهکننده قوی و کارکشتهای در کنارش وجود داشتند که به دانش روز و ادبیات مذاکره آشنا بودند، اما زنگنه با وزارتخانهای روبهرو بود که بر اثر تحریمهای سخت شورای امنیت سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا و کنگره و سنا و رئیس جمهوری آمریکا که صنعت نفت ایران را هدف قرار داده بودند به مرحلهای رسیده بودیم که تحریم شرکتهای کشتیرانی، بیمه و کمپانیهایی که بیش از ٢٠ میلیون دلار در صنعت نفت ایران سرمایهگذاری میکردند، صنعت نفت را به بنبست کشانده بود.
ایران نخستین کشور خاورمیانه و آسیایی است که در آن نفت کشف و استخراج شد، سال ١٩٠٨ چاه نفت در منطقه مسجد سلیمان فوران کرد. بیش از صد سال از صنعت نفت در ایران میگذرد اما تحریمهای شورای امنیت این صنعت را زمین گیر کرده بود، محمود احمدینژاد چندین وزیر را در راس وزارت نفت قرار داد چندین نفر با مخالفت مجلس روبهرو شدند و سرانجام وزارت نفت به بهانه تحریم صادرات نفتی دور زدن تحریمها را در دولت احمدینژاد کلید زد، افرادی به عنوان تاجر نفتی با وزارت نفت قرارداد ، بستند که کمترین اطلاع و تجربه را از بازار حساس نفت نداشتند.
بابک زنجانیها دایرمدار فروش نفت شدند؛ رسوایی اقتصادی که سرانجام آن هنوز نامعلوم است، بلبشو در وزارت نفت حاکم شد تا جایی که نیروی انتظامی هم به عنوان تاجر نفتی، محمولههای نفتی به این نهاد تحویل شد، اخیرا پرونده فرمانده سابق نیروی انتظامی سردار احمدی مقدم در رسانهها رونمایی شده که عدد نجومی بیش از ۶٠٠ میلیارد تومان عدم واریز نفت را نشان میدهد، فرماندهی با سابقه که تنها از خدمت منفصل شده اما پول نفت به خزانه برنگشته است، حوزههای نفتی مشترک در خلیج فارس و دریای عمان توسط همسایههای جنوبی به غارت میرفتند، بیش از ٢١ حوزه نفتی مشترک داریم و تا زمان دولت اصلاحات در بخش اشتراکی با قطر که همسایه جنوبی ما است، با کمک و یاری بزرگترین شرکتهای نفتی مشغول اکتشاف و استخراج و فروش بود. ایران قطرهای نفت و گاز از حوزه پارس جنوبی برداشت نداشت، دولت اصلاحات با درک صحیح از غارت نفت و گاز این حوزه مشترک همه هم خود را صرف سرمایهگذاری در بخش ایرانی آن کرد. حضور ناباورانه آقای احمدینژاد در کاخ ریاستجمهوری سرمایهگذاری در حوزههای نفتی مشترک را کند نمود اما طرف قطری و عربستانی تا توانست از ذخایر مشترک برداشت کرد. در حوزه نفتی مشترک فروزان با عربستان هم وضع به همین منوال بود، آقای زنگنه همه همت خود را صرف سرمایهگذاری در این مناطق کرد تا از تاراج سرمایههای ایران جلوگیری کند و آخرین آن امضای قرارداد با شرکت توتال است. قرارداد با شرکت توتال هم سرمایهگذاری در استخراج، هم مشارکت در فروش است و این برگ برندهای است که آقای زنگنه با مدیریت مقتدرانه خود توانست جدای از جلب سرمایه خارجی و شکستن بنبست حضور شرکتهای بزرگ در صنعت نفت ایران، خیال کشور را از فروش تولیدات نفت و گاز هم راحت کند.
میدانیم که گاز و میعانات گازی هم در انحصار روسیه، قطر و امریکاست. وقتی شرکت بزرگی مانند توتال که یکی از ۵ شرکت بزرگ نفتی است شریک و سرمایهگذار است خیال ما از فروش راحت است. آقای زنگنه طلسم سرمایهگذاری شرکتهای مهم غربی در صنعت نفت ایران را با قرارداد توتال شکست و بازار سرمایهگذاری خارجی در ایران توسط شرکتهای بزرگ نفتی مهیا شده است دیگر اقدام مدبرانه آقای زنگنه که همانند آقای ظریف، وزیر امورخارجه در عرصه نفت دست به مذاکرات طولانی زد رساندن سهم ایران در بازارنفت به میزان قبل از تحریمها بود تا جایی که کشورهای عضو اوپک که برای تعدیل قیمتها و جلوگیری از سقوط آن به علت عرضه نفت بیش از تقاضا نشستهای مختلف برگزار کردند آقای زنگنه اعضای اوپک را متقاعد کرد که جملگی سهمیه خود را کاهش دهند اما ایران نه اینکه در کاهش شرکت نداشته باشد بلکه مجوز افزایش تولید تا میزان سهمیه خود به قبل از تحریمها را پیدا کرد، عربستان به عنوان بزرگترین کشور تولیدکننده نفت که دشمنی و عناد این کشور با ایران اظهرمنالشمس است در مقابل آقای زنگنه نتوانست از نفوذ خود بر کشورهای عرب سود ببرد و مانع از آن شود که ایران سهمیه خود از بازار نفت را به سقف قبل از تحریمها برساند، اندکی انصاف لازم است تا همین یک فقره مدیریت و توانمندی آقای زنگنه را در نظر بگیریم و با احترام از رییسجمهور بخواهیم در شرایط حساس فعلی که نفت به زیر ۵٠ دلار در هر بشکه رسیده است و اگر مذاکرهکننده توانمندی مانند آقای زنگنه در راس وزارت نفت نداشته باشیم با اندک تنشی در مناسبات نفتی حین مذاکرات، با بحران عظیمی روبهرو خواهیم شد که هم سرمایهگذاری در صنعت نفت ایران که بعد از امضای قرارداد توتال میرود دیگر شرکتهای عظیم نفتی هم با ایران قرارداد امضا کنند و هم کشورهای دیگر خصوصا عربستان از این وضع سود خواهند برد و با عرضه نفت بیش از سهمیه خود قیمت نفت را از این کمتر خواهند کرد و باعث خواهند شد درآمد ایران از نفت کاهش پیدا کند و به تبع آن دولت دوازدهم با کمبود مالی روبهرو خواهد شد، اقتصاد ایران متاسفانه بهشدت به نفت وابسته است و از نفت به عنوان درآمد در بودجه سالانه استفاده میکنیم؛ حال آن که نفت سرمایه است و باید از آن در کارهای زیربنایی استفاده کرد و تا بودجه خود را از نفت جدا نکنیم نیاز به زمان و مدیریت مقتدرانه اقتصادی داریم. آقای زنگنه با درک صحیح این واقعیت است که بیشترین سرمایهگذاری را در صنعت نفت در برنامه کاری خود دارد تا از خامفروشی دوری کنیم.
امیدوارم خبر عدم حضور آقای زنگنه در کابینه شایعه باشد و آقای دکتر روحانی موافق این نباشد که جدول زمانبندی شده آقای زنگنه را در پیشبرد برنامههای نفتی که به نفع منافع ملی است متوقف و نیروی دیگری را وارد این عرصه کند، صنعت نفت ایران که عمری بالای صد سال دارد با تاسف نتوانسته خود را مستقل و توانمند بسازد بلکه دولتها چه در رژیم سابق و چه در گذشته جمهوری اسلامی به صنعت نفت به مثابه قلکی نگاه کردهاند که تامینکننده نیازهای نقدی است بدون اینکه در نظر داشته باشند باید به صنعت نفت استقلال داد تا با سرمایهگذاری صحیح مانع از خامفروشی بشود، آیا پذیرفتنی است که ایران با سابقه بیش از یکصد سال در صنعت نفت از نظر بنزین و گازوییل در بازارجهانی نه اینکه جایگاهی نداشته باشد؟ بلکه واردکننده باشد. امروزه فضای مجازی نقش بیبدیلی در بیان خواستههای مردم از دولت دارد. بر این باورم باید فضای مجازی را فعال کرد. درخواست کنیم آقای زنگنه در کابینه بماند، اگر دولت روحانی در عرصه سیاست خارجی با حضور آقای ظریف و تیم همراهش با توفیق روبهرو شد و با روشنبینی توانست شش قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل خصوصا قطعنامههای ذیل فصل هفتم آن را بلااثر کند، در سایه مدیریت آقای زنگنه هم توانست دستاوردهای نفتی غیرقابل انکاری داشته باشد. آیا مرد مبارزه با توفانهای نفتی که در مدیریت نفتی جهان یک سروگردن از دیگر مدیران نفتی کشورها بزرگتر است باید خانهنشین شود؟ تنگنظری عدهای مخالفخوان که فواید قرارداد توتال را انکار میکنند با تاسف صدایشان را بلند کردهاند. بیایید مشتاقان توفیق و موفقیت ایران صدایمان را بلند کنیم و به آقای دکتر روحانی بگوییم زنگنه را در کابینه میخواهیم.
نعمت احمدی – حقوقدان
منبع: روزنامه شرق
دیدگاهتان را بنویسید