تصویر روز: از مرداد۱۳۹۶تا شهریور ۱۳۹۷، چند روز بیشتر از یکسال خورشیدی گذشت تا درهرج و مرج حاکم بر جریانات مالی و اقتصادی و بازارهای نه چندان قابل اعتماد خرد و کلان کشور ، مجلس شورای اسلامی به حکم «در راس امور بودن»ش، خط قرمزی بکشد بر بر نقشی که حسن روحانی رئیس جمهور برای مسعود کرباسیان به عنوان دوازدهمین وزیر امور اقتصادی ودارایی تعریف کرده بود.
نقشی که پیش از این در اختیار خیلی ها بوده و اگر گذرتان بر طبقه پنجم ساختمان قدیمی و اسطقس دار وزارت امور اقتصادی ودارایی خورده باشد، تصویر خیلی از آنها را بر دیوار راهروی بازسازی شده ی منتهی به مهم ترین سالن جلسات وزارتخانه دیده ایدکه اتفاقا این ردای وزارت برای برخی مانند نوربخش ونمازی وحسینی دو دوره تکرار شده است و تعدادی هم نیزدر رزومه خود «سرپرستی» آن را هرچند به عنوان یک دوره کوتاه نوشته و یا خواهند نوشت.
کسی که در شرح وظایفش هشت وظیفه «سیاستگذاری پولی و بانکی»، «سیاستگذاری بیمه»، «نظارت مالی»، «بازار سرمایه»، «واگذاری داراییهای دولت»، «تجارت و سرمایه گذاری خارجی»، «بهبود شرایط تولید» و «تحقیقات اقتصادی» نوشته شده و البته که پیشبردموازی همه این هشت وظیفه ، هرچه نداشته باشد، توسعه متوازن حوزه های اقتصادی را به همراه خواهد داشت.
سوای از چرایی و چگونگی انتخاب و انتصاب افراد به عنوان وزیر، آنهم وزارتخانه ای عریض و طویل به نام امور اقتصادی و دارایی ، موضوعی را که می توان به عنوان شاید حلقه ای مفقوده و یا کمترآشکار این وزراتخانه به آن پرداخت ، مفهومی به نام « بیمه» است که هرچند شاید در نگاه اول مقوله ای « اجتماعی » بنماید، لکن نقشی که وزیر امور اقتصادی و دارایی به عنوان رئیس مجمع عمومی بیمه مرکزی نهاد حاکمیتی دولت در صنعت بیمه وشرکت دولتی بیمه ایران برعهده گرفته است،و البته عنایت به وظیفه دوم از وظایف هشتگانه بالا، هر مخاطبی را مجاب می کند تابداند بیمه های بازرگانی هم بخشی ازبدنه نه چندان لاغراین وزارتخانه اند.
اما معرفی فردی که در تمامی سطوح تحصیلی اش مانند مقطع دکتری، مفهومی به نام «اقتصاد» وجود دارد ، در دانشگاههای کشور به آینده سازان این جامعه «اقتصاد» می آموزد ، مقالات و نوشته هایش رنگ «اقتصاد» دارد، او را به عنوان «اقتصاد» دان و سیاستگذار می شناسند، و در سوابق اجرایی و همیشه کلیدی او به غیر از دستگاههای «اقتصاد»ی و علمی جایی را مشاهده نمی کنید، همه را امیدوار کرده است تا هم بازار سرو سامان بگیرد ، هم سرمایه هاو سرمایه گذاریها جان بگیرند،هم از تولید حمایت شود، هم به توسعه اشتغال کمک شود و هم به بیمه توجه.
واقعیت این است که وزرای قبلی اقتصاد به آن اندازه که« باید» به این صنعت «نگاه» نکرده اند و اگر در حق آنها جفا نشود باید گفت که آنها درخوش بینانه ترین حالت در مجمع عمومی بیمه ها – نه همه ی آنها- شرکت کرده اند و در برخی از مراسم و مناسبت های بیمه ای ، مستمعان را از نگرش هایشان به بیمه آگاه کرده اند، که اگراین «توجه» بیشتر می بود، اکنون وضعیت بیمه از آنچه که « هست» بیشتر می شد.هرچندفعالان صادق وبی ریای این صنعت در حد بضاعت خود تلاش می کنند این نقش را بیشتر بنمایانند.
فعالان این صنعت از گزینه انتخابی برای وزارتخانه «انتظار»، دارند و صد البته که این « انتظار» با توجه به سوابق، تحصیلات، تجربیات و نگاه توسعه ای و برنامه ای ایشان بیراه نیست ، آنها با اعتقاد و اعتماد به ظرفیت های دانشی و بر پایه توانمندی نیروهای انسانی و حفظ استقلال خود از وزیر برنامه ، مدل، الگو، بسته، نظام نامه، خط مشی، چراغ راه و البته حمایت حداکثری می خواهند تا بتوانند در مسیرتحقق اهداف گام بردارند.
دکتر فرهاد دژپسند می داندکه می تواند با گسترش بیمه در همه حوزه ها، زمینه های لازم را برای بهره گیری تک تک افراد جامعه از خدمات بیمه ای، دادن تضمین برای همه سرمایه گذاران، ایجاد آرامش برای همه صنعتگران، برقراری اطمینان برای همه تولیدگران و فراهم کردن آسایش برای تک تک هموطنان فراهم آورد تا آنها با فراغ بال بتوانند به آینده ایران بیندیشند.و همه بیمه گران وبیمه گذاران امیداورند که نام وزیر امور اقتصادی و دارایی بعدی- بخوانید فرهاد دژپسند- در تاریخ بیمه به یاد گار بماند.
جواد گودرزی
دیدگاهتان را بنویسید