تصویر روز: فعالیت در عرصه روابط عمومی و عهده دار شدن مسئولیت در این وادی مهم و در این امر خطیر که به واسطه ویژگی خاص و شرایط منحصر به فرد روابط عمومی ، این نهاد مدنی را به مثابه بسیاری از مدیریت های دیگر از حیث تعریف ،درگیر تلفیق و ترکیبی از علم ، هنر ، فن و تجربه قرار داده است و از جهت معنا و محتوا نیز به عنوان یک رشته میان رشته ای با بهره گیری از ارتباطات ، روابط عمومی ، مطبوعات و روزنامه نگاری ، جامعه شناسی و مردم شناسی، مدیریت ، روانشانسی و ITبه یک ظرفیت بی بدیل تبدیل ساخته است، کار بسیار دشوار و امری بسیار سخت و طاقت فرسا است.
نکته مهم در این مجال اینکه همواره دنیای ارتباط و ارتباطات از جنبه های مختلف و در ابعاد متفاوت دنیای بسیار پر رمز و راز و پیچیده ای است و روابط عمومی به عنوان یکی از نقش آفرینان مهم و یکی از صحنه گردانان اصلی ایجاد و شکل گیری یک ارتباط موثر ، هدفمند و مستمر در این عرصه تلقی می گردد .
بی شک تحقق این مهم و ظهور و بروز یک ارتباط انسانی ، اجتماعی و سازمانی توسط روابط عمومی با تعبیری که از ارتباطات به عنوان یک پدیده پیچیده و پر رمز و راز شده است ،خود بیانگر ظرفیت خاص و توانمندی ویژه روابط عمومی از حیث فلسفه وجودی ، ماموریت ، رویکرد و کارکرد می باشد .
قدر مسلم آن است که دانش ، هنر و مهارت برقراری ارتباط از سوی روابط عمومی مستلزم داشتن استراتژی و قدرت بهره مندی و بهره گیری از مهارت های مختلف موجود می باشد و در این میان یکی از مهمترین مهارت ها برای هر کارگزار روابط عمومی، مهارت شنیدن است .
همان گونه که انسان برای حیات و زندگی ، رشد و نمو و بقاء و ماندگاری از راه دهان اقدام به بهره مندی و بهره گیری از آب و غذا و موارد مغذی می نماید و بواسطه فعل و انفعالات در سیستم گوارشی انرژی و توان برای زیستن انسان محقق می شود، به طریق اولی گوش و مکانیزم شنیداری، دروازه ای برای اطلاع یابی و مجرایی برای تامین غذای فکر و اندیشه و روح و جان آدمی است. در کلامی دیگر گوش ، دهانی برای دریافت غذای فکر و روح انسانی برای آگاهی و دانائی و ایجاد و افزایش توانائی محسوب می گردد و این فرایند، شروعی برای آغاز یک ارتباط است و اطلاع یابی مقدمه ای برای ایجاد ارتباط و اطلاع رسانی محسوب می گردد.
بی شک در این راستا نقش و اهمیت کار روابط عمومی و ارزش اثر گذاری و اثر بخشی این نهاد مدنی در شکل گیری و انسجام ارتباطات انسانی و اجتماعی ، در گرو برخورداری و بهره گیری از مهارت شنیداری است و در این خصوص علاوه بر ضرورت دارا بودن ویژگی و خصوصیات شخصیتی و حرفه ای که در قالب رفتار و کردار انسانی اعم از صبر ، حوصله ، برخورداری از ظرفیت مناسب و آستانه تحمل بالا و قدرت تجزیه و تحلیل بروز می نماید و می توان از آن به عنوان یک ویژگی شخصیتی و مهارت های فردی که برگرفته از کسب و اکتساب توسط افراد و کارگزاران روابط عمومی است، تعبیر نمود ،دارا بودن ظرفیت های سازمانی و حرفه ای و بهره مندی از استراتژی های ارتباطی مبتنی بر مهارت های شنیداری ،اصولا اولین مقدمه برای ورود به دنیای پر هیاهو و پر رمز و راز ارتباطات از مسیر گوش و مکانیزم شنیداری و شروع شکل گیری بازار ارتباطی و رساندن گوش به دهان برای شنیدن پیام و رسیدن خریدار به فروشنده برای داد وستد است ، چنانکه حضرت مولانا در مثنوی کبیر می فرمایند:
” محرم این هوش جز بیهوش نیست مر زبان را مشتری جز گوش نیست”
با اتکاء به این بیت به راحتی در می یابیم که شکل گیری بازار عرضه و تقاضا از جنس ارتباطات انسانی و اجتماعی و به هم رسیدن فروشنده و مشتری در وادی فروش و خرید سخن و کلام ، در به هم رسیدن و داد و ستد و بده و بستان زبان و گوش است و در این تمثیل بی شک می توان از زبان به عنوان مردم و از روابط عمومی به عنوان گوش های شنوا تلقی کرد که اگر این دو به هم نرسند و نزدیک نشوند ، مسلما ارتباط و انتقال مفاهیم و مضامین و پیام های کلامی و غیر کلامی شکل نمی گیرد، موضوع ای که بی شک شاکله اصلی و مهمترین بهانه ظهور و حضور روابط عمومی در دنیای ارتباطات انسانی بوده است و می توان اساس شکل گیری این نهاد مدنی را مبتنی بر هنر و مهارت و دارا بودن ظرفیت و توانائی شنیدن دانست و اگر در پهندشت ارتباطات و در سیطره آغاز و انجام این تحفه الهی که همانا انسان اجتماعی است بخواهیم سخنی برانیم، یک وجهه و یک شکل از آن چیزی جز ارتباط و کهکشان ارتباطاتی درون آدمی نیست که از وجود آدمی و در ارتباط انسان با عالم اکبر که همان درون و دنیای درونی اوست شروع می شود و در ابعاد و اشکال مختلف ظهور و بروز می یابد.
در این رهگذر ، انسان ارتباطی در مواجهه با درون خویش و برقراری ارتباط با خویشتن خویش ، چاره ای جز در به هم رساندن زبان به عنوان فروشنده و گوش به عنوان خریدار در یک معرکه و بازار ارتباطی نمی باشد و اگر دهش و پذیرش ، دهنده و ستاننده به هم نرسند، اساسا هیچ اجتماعی شکل نمی گیرد . لذا روابط عمومی ، هنرمند عرصه شکل دهی ارتباطات انسانی و اجتماعی است ، گوش شنوایی که برای شنیدن و خوب شنیدن خود را در معرض زبان مردم قرار می دهد و همواره می بایست حسب فلسفه وجودی ، وظیفه ذاتی و حرفه ای تلاش کند تا شرایط و زمینه تعامل ، تفاهم ،درک متقابل ، همراهی و همدلی با مردم شکل بگیرد ، زیرا روابط عمومی مردم مدار که از جنس و متن و بطن مردم می باشد تکلیف و وظیفه ای بالاتر از عزم و همت شنیدن صدای مردم ندارد . پس اگر روابط عمومی بتواند به عنوان گوش هنرمند ، هنرمندانه و با کیفیت مناسب صدای مردم را بشنود ، مسلما ارتباط را برقرار کرده است .
اگر روابط عمومی بتواند موانع و پارازیت های ارتباطی را در مسیر شنیدن صدای مردم رفع و حذف کند، از یک کارکرد و رویکرد حرفه ای برخوردار شده است و آنگاه از این طریق می تواند صدا مردم را تبدیل به خدمت سازد و با ایجاد رضایت در مردم، زمینه اعتماد و استمرار در ارتباط را مهیا و پایداری و مانائی و ماندگاری سازمان وکسب و کار را بیشتر کند و بواسطه این اقدامات و خدمات از مرگ زود رس سازمان و حذف در میان مردم جلوگیری بعمل آورد. زیرا حیات و ماندگاری هر سازمان و هر کسب و کار در یک سیستم زنده و پویا و فعال به وجود مردم و به اقبال و استقبال مردم گره خورده است ، اما این همه ماجرا نیست و اصل دیگری که می تواند در شکل گیری کیفی این بازار و نتیجه بخش بودن رسیدن مشتری و خریدار به هم بیش از پیش کمک کند تا ارتباط از حالت صوری و قشری به یک ارتباط عمیق و اثر بخش تبدیل گردد ،اصل سنخیت و هم سنگ بودن و هم شان بودن فروشنده و خریدار و گوش و زبان در این بازار پر هیاهوست .
اگر اساسا اصل سنخیت و دارا بودن وجوه اشتراک بین روابط عمومی و مردم به درستی شکل نگیرد و به عبارت دیگر روابط عمومی از جنس مردم ، برای مردم و با مردم متجلی نشود ، بدون هیچگونه تردیدی شاهد شکل گیری یک بازار منصفانه که شرط عدالت و رعایت اخلاق حرفه ای در آن ملموس و مشخص باشد،نخواهیم بود و در عمل این بازار بعد از مدت بسیار اندک تبدیل به یک بازار سوت و کور و کم رونق و یا بی رونق خواهد شد چون بنا به فرمایش حضرت مولانا باید محرم این هوش که همانا صدای مردم است ، یک روابط عمومی عاشق مردم و از جنس مردم باشد. روابط عمومی که با صدا و پیام برخواسته از مردم کاملا آشنا باشد و بدون هیچگونه عارضه و مشکل ،کشف رمز نموده و محتوا و مظروف این ظرف را بشناسد و از آن درک درستی داشته باشد .
براستی چرا امروزه در این دنیای ارتباطات و در این معرکه پر هیاهو و پر رمز و راز که سرعت تکنولوژی و شتاب فناوری بیداد می کند، در گستره ارتباطات انسانی و اجتماعی عقلانیت ومنطق و شئون متناسب با آن حاکم نیست ؟ چرا شاهد به هم رسیدن این مشتری و این خریدار با هم نیستیم ؟و یا اینکه اگر با لطایف الحیل مختلف و متفاوت بازار ارتباط انسانی و گفت و شنود به زبان آدمیان شکل می گیرد ، دیر پائی و مانائی آن کم و موقت است؟ آیا اشکال و ایراد در عدم فراهم نمودن زمینه بازار ارتباطی می باشد ؟ آیا شرایط و موقعیت مناسب از سوی روابط عمومی ها برای شنیدن صدای مردم فراهم نمی باشد ؟ آیا رعایت اصل سنخیت توام با کشف و ترمیم و بهبود و اصلاح وتکمیل وجوه اشتراک بین روابط عمومی و مردم کم شده است ؟ آیا مکانیزم و سخت افزار و نرم افزار های مربوط به شکل گیری این بازار از کارائی و اثر بخشی لازم برخوردار نیستند ؟ آیا از زبان که از آن به تعبیر مردم یاد کرده ایم و از گوش که از آن تعبیر روابط عمومی داشته ایم در مواجهه با یگدیگر مصداق معنا و مفهوم بیت ذیل را پیدا می کند ؟که:”چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته ات برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند”
شاید شرایط و ویژگیهای کاری روابط عمومی به واسطه مشغله های ساختگی و روز مرگی و زرق و برق های بیهوده و بی معنا، باعث تبدیل شدن آن به انباره ای از دیتا ها و صدا های مختلف و پیام های متفاوت شده است که بواسطه فقدان در پردازش و طبقه بندی و تبدیل شدن این پیام ها به اطلاعات و در نهایت دانش و آگاهی ، بلا استفاده و بی اثر گردیده و وضعیت به جای رسیده است که برنامه ریزی، هدفمندی ، استراتژی گفتمان محور و قدرت شنیدن صدای مردم در پستو خانه روابط عمومی های پنهان گردیده است و عملا مردم از روابط عمومی استنباط گوش های ناشنوا را دارند.
واضح است که کسی حاضر به دمیدن صدا و سخن گفتن و ارسال پیام با گوش کر نیست و در مقابل ، احتمال دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه بواسطه افسار گیختگی های اجتماعی و فرهنگی و کج فهمی و بی سلیقگی و خود خواهی و خود شیفتگی و یا به سایر دلایل ، مردم ، قاعده و قانون و نحوه صدا زدن و سخن گفتن و رویکرد گفتمان محور را به انحای مختلف به بوته فراموشی سپرده اند. به واسطه گریز از متن و اصل و پرداختن به حواشی روزمره، راه گفتمان درست در معرض نسیان قرار گرفته و ناهنجار های اجتماعی و رفتار طلبکارانه و توهین آمیز ، دست آویز و دستمایه زندگی اجتماعی قرار داده شده است . راستی چرا به جای فرصت آفرینی و شکل دهی باب سخن گفتن و گفتگوی منصفانه و منطقی و با بهره گیری صحیح از ظرفیت های انسانی و ارتباطی ، جدل ، مشاجره ، بحث های غیر اصولی و یا سرخوردگی و در نهایت سکوت اجباری را پیشه راه خود قرار داده ایم ؟ اگر هر یک از دو طرف این بازار ،زبان و گوش به عنوان فروشنده و خریدار ، روابط عمومی و مردم به عنوان دهنده و ستاننده در عدم شکل گیری یک بازار منصفانه و منطقی قصور و یا تقصیر داشته باشند، به نظر هر دو گروه متضرر خواهند شد . به قول علمای اقتصاد جلوی ضرر از هر کجا گرفته شود مسلما نتیجه آن سود دهی و عایدی و منفعت خواهد بود . بنابراین، آسیب شناسی با رویکرد اجتماعی و فرهنگی و بازتعریف از نقش و جایگاه و گوشزد نمودن ارزش ها به ویژه ارزش مهمی به نام مسئولیت اجتماعی موجب حضور زبان رسای مردم و گوش شنوای روابط عمومی در بازار ارتباطات اجتماعی و انسانی برای تبادل و فروش و خرید کالای ارزشمندی به نام پیام خواهد بود و بی تردید در این میان بهترین شاخص و دقیق ترین معیار برای سنجش و اندازه گیری در موفقیت ، اثر بخشی ، کارائی و بهره ورری در بازار ارتباطات انسانی و اجتماعی که بیانگر و توصیف کننده رفتار منصفانه و حرفه ای و ارتباط مستمر و دیرپا که مبتنی بر اعتماد باشد چیزی جز میزان محبت و عشق ورزی و رفتار اخلاق مدارانه توام با احترام بین روابط عمومی و مردم نخواهد بود .
سعید معادی
دیدگاهتان را بنویسید