شاخص‌های سودآوری سازمان ها در شرایط کرونا و پساکرونا

e7a20d67 9f18 410b 8daf 365

سعید فیلسوفیان
مشاوره کسب و کار

تصویر روز: هر کسب و کاری برای کسب موفقیت باید علاوه بر سود خالص به سودآوری دست یابد. بر اساس تعریف انجمن MBN (market business news) سودآوری به معنای ایجاد سود محض بدون حتی یک درصد ضرر است.

به عبارت دیگر منظور شرایطی است که یک کسب و کار به سود دهی می‌رسد. در حوزه سازمان‌های بزرگ نیز این تعریف صدق می‌کند. وقتی که از کلمه (سازمان‌ها) استفاده می‌کنیم، منظور همان مشاغل و کسب و کارهای سودآور است. در واقع در هر سازمانی سود زمانی حاصل می‌شود که درآمد بیشتر از هزینه باشد. هدف تمام کسب و کارهای تجاری ایجاد سود تا بالاترین حد ممکن است. اغلب سازمان‌ها از تکنیک‌های متفاوتی برای حصول سودآوری استفاده می‌کنند. بعنوان مثال مدیر ارشد یک سازمان قبل از تایید یک پروژه سرمایه‌گذاری جدید، ابتدا تلاش می‌کند که تعیین کند آیا آن پروژه سودآوری تجاری دارد یا خیر. یک پروژه در یک سازمان نباید صرفا در کوتاه مدت سودآور باشد بلکه انتظار می‌رود سال به سال سود بیشتری کسب کند.اگر چه این دو کلمه (سودآوری و سود) بصورت جایگزین نیز استفاده می‌شوند ولی در حقیقت سود و سودآوری یکسان نیستند. هر دو شاخص‌ها و معیارهای حسابرسی در تجزیه و تحلیل موفقیت مالی یک شرکت بشمار می‌روند، اما تفاوت‌های مشخصی بین این دو وجود دارد.سود یک عدد مطلق است که با میزان درآمد فراتر از هزینه‌های یک شرکت تعیین می‌شود و برای محاسبه آن کل درآمد منهای هزینه‌ها می‌شود و نتیجه آن در صورت‌های مالی شرکت نیز آورده می‌شود. در واقع مهم نیست که شرکت از لحاظ سایز و یا دامنه فعالیت تجاری یا صنعتی چگونه است، بلکه مهم این است که آن شرکت همواره سودآوری داشته باشد.سودآوری با سود مرتبط است اما یک تفاوت اساسی در این میان وجود دارد. در حالیکه سود یک مقدار و عدد مطلق است، سودآوری یک مقدار نسبی است. این یک روش برای تعیین سود شرکت در رابطه با اندازه شرکت است. سودآوری کارایی یک شرکت را اندازه‌گیری می‌کند و در نهایت موفقیت یا عدم موفقیت آن را مشخص می‌کند. یک تعریف دیگر از سودآوری توانایی شرکت در تولید بازده سرمایه‌گذاری بر اساس منابع خود در مقایسه با یک سرمایه‌گذاری جایگزین است. باید دقت کرد که اگر یک شرکت دارای سود بود، لزوماً سودآور نیست.
از آنجایی که سازمان ها نقش مهمی در توسعه و شکوفایی یک ملت دارند ، درک بهتر از شاخص‌ها و عوامل موفقیت و سودآوری آن‌ها مهم است. محققان شاخص‌ها و عواملی را که در موفقیت و سودآوری سازمان‌ها تاثیرگذارند را به دو گروه مشهود (Tangible) و نا مشهود (Intangible) تقسیم‌بندی کرده‌اند. در خصوص شاخص‌های مشهود می‌توان به شاخص حاشیه سود، بازگشت سود سهام، بازگشت دارایی، نسبت کل بدهی و نسبت سود به هزینه اشاره کرد. شاخص‌ها و عوامل مشهود عواملی هستند که به راحتی قابلیت اندازه‌گیری دارند در حالیکه عوامل نامشهود به راحتی قابل اندازه‌گیری نیستند. در خصوص شاخص‌ها و عوامل نامشهود می‌توان از شاخص‌هایی همچون سرمایه انسانی، شهرت برندها (Branding)، روابط مشتری، اختراعات، استراتژی راهبردی مدیریت دانش، مشتری و بازار، سازمان، نوآوری و حقوق مالکیت معنوی و حاکمیت شرکتی، مشارکت‌ها (Partnership)، تامین کنندگان، همکاری‌ها (Collaborations)، مهارت‌ها، رهبری و فرهنگ یاد کرد.
متاسفانه علیرغم پی بردن به اهمیت عوامل نامشهود در تعیین موفقیت و سودآوری سازمان‌ها تا دهه اخیر توجه زیادی به آن‌ها نشده است و این بیانگر محدود بودن اطلاعات در خصوص عوامل نا مشهود است. تا چندی پیش، سازمان‌ها در اکثر مواقع موفقیت سازمانی خود را به عوامل مشهود(TSFs) ( (tangible success factors نسبت می‌دادند. خوشبختانه با توجه به مطالعات انجام شده در دهه اخیر، این رویه دستخوش تغییرات شده و اکنون شاخص‌ها و عوامل مشهود صرفاً به عنوان بخشی از علل موفقیت و سودآوری شرکت‌ها و سازمان‌ها محسوب می‌شود و علاوه بر آن شاخص‌ها و عوامل نامشهود (ISFs) (Intangible success factors) نیز مورد توجه و بررسی قرار میگیرد. با توجه به مطالب بیان شده، مطالعات در مورد عوامل موثر در موفقیت و سودآوری سازمان‌ها از تمرکز برروی عوامل مشهود به عوامل نامشهود در حال تغییر است.
یکی از مهم‌ترین دلایلی که شاخص‌ها و عوامل نامشهود جایگاه ویژه‌ای نسبت به گذشته پیدا کرده‌اند این است که در همه سازمان‌ها و شرکت‌ها روابط با کارمندان، مشتریان، تامین کنندگان و دیگر ذینفعان همواره در حال تغییر است و این عوامل بر روند تصمیم گیری یک سرمایه گذار نیز تأثیر به سزایی خواهد داشت و این امر منجر به دستیابی سازمان‌ها به مزیت رقابتی می‌شود.بعنوان مثال در مشاغل جدید، تلاش شده است تا عوامل نامشهود در بوم کسب و کار و تجارت ( Business Plan) سازمان به منظور ارزیابی کامل پتانسیل‌ها لحاظ شود. شاخص‌ها و عامل نامشهود را می‌توان بعنوان دارایی شرکت توصیف کرد که قابل ترجمه به اصطلاح یا کلمه‌ای که معادل پول و مالی باشد نیست. در چارچوب سازمان‌ها، عوامل نامشهود بعنوان دارایی‌های اثرگذاری که قابلیت لمسی ندارند ولی بر موفقیت و سودآوری سازمان‌ها تاثیر می‌گذارند تعریف شده و از آن بعنوان دارایی نامرئی سازمان یاد میشود . مطالعات انجام شده در حوزه صنعت و بازار سرمایه بیانگر این است که شاخص‌ها و عوامل نامشهود بعنوان یکی از چهار عامل اصلی تحول اقتصادی و اجتماعی می‌باشند که توانایی تعریف نقش مدیریت را نیز دارندو از آنجا که اینگونه عوامل نسبی و غیر قابل اندازه‌گیری می‌باشند آن‌ها را در حوزه مدیریت دانش دسته‌بندی می‌کنند.
چهار دلیل مهم برای بررسی و توجه ویژه به شاخص‌ها و عوامل نامشهود عبارتند از:
– رشد سریع فعالیتهای خدماتی
– خنثی سازی فعالیت‌های تولیدی
– صنعتی شدن فعالیتهای خدماتی
– شناخت دانش به عنوان منبع اصلی مزیت رقابتی

بخش صنعت یا خدمات بخش گسترده‌ای از بازار سرمایه هر کشور محسوب می‌شود. مشاغلی که در استخراج یا تولید مواد اولیه فعالیت ندارند، در رده خدمات قرار می‌گیرند. بخش خدمات شاهد تغییرات گسترده‌ای در دهه اخیر به ویژه درزمان شیوع ویروس کرونا در سال 2020 بوده است که بسیاری از آنها مربوط به برون سپاری، اتوماسیون و تجارت مبتنی بر دیجیتال است که باعث تغییر مدل‌های تجاری در کسب وکارهای سنتی شده است. شرکت‌ها و سازمان‌ها به دلیل محدودیت‌هایی که ویروس کرونا برای کسب و کار آن‌ها ایجاد کرده است در رابطه با چگونگی نحوه استفاده از خدمات حرفه‌ای مانند مشاوره ، آموزش یا بازاریابی در بهبود عملکرد تجاری سازمان خود آگاهی کامل کسب کرده‌اند. این یک پتانسیل خوب برای مشاغل کوچک است که این نوع خدمات را ارائه می‌دهند، و هم یک خبر خوب برای شرکت‌ها و سازمان‌های بزرگتری که از خدمات آنها استفاده می‌کنند.
صنعت خدمات شاهد رشد کلی روند کسب وکارهای زیر مجموعه خود بوده و تحقیقات در حوزه بازار سرمایه بیانگرارتقا نرخ رشد شغلی در ایالات متحده از سال 2016 تا 2020 در این بخش بوده است، و متعاقباً نرخ رشد کلی 5.4 درصد در تراز کلی سهم خلق ارزش و ثروت آفرینی در این دوره زمانی پیش بینی شده است. خدمات شالوده بسیاری از مشاغل را به طور کلی در ایالات متحده و دیگر کشورهای صنعت محور از جمله کشور چین تشکیل می‌دهد. بعنوان مثال، در دوره پساکرونا فعالیت بخش خدمات کشور چین در ماه می (May, 2020) با اتمام قرنطینه علیه ویروس کرونا و محدودیت‌های مرتبط به آن با سرعت بیشتری ارتقا و رشد کرده است.طبق داده‌های اداره آمار کشور چین، شاخص مدیران خرید شرکت‌های غیرتولیدی چین (PMI) که درماه آوریل(April, 2020)۵۳.۲ واحد بود، نسبت به همان شاخص مشابه در ماه می (May,2020) به۵۳.۶ واحد رسیده است.
همانگونه که بیان شد، پس از حذف محدودیت‌ها از جمله محدودیت‌هایی که در مقابله با ویروس کرونا در بازار سرمایه هر کشوری وضع و اجرا شد، شاهد یک روند رو به ارتقا در حوزه فعالیت‌های خدماتی و تولیدی بوده‌ایم. لذا محدودیت‌های مذکور نه تنها خللی در نرخ و میزان رشد فعالیت‌های خدماتی و تولیدی نداشته، بلکه باعث کشف راه‌های جدید بهره‌برداری از انواع فعالیت‌های خدماتی و تولیدی شده و مهم‌ترین شاهد آن دیجیتال محور شدن نحوه ارائه خدماتی بوده است که قبل از این به صورت سنتی انجام می شد
شاید بتوان این رشد را بیشتر مدیون بهره وری از شاخص های نامشهود بود بعبارت دیگر ارزش دارایی های نا مشهودی مانند سرمایه انسانی توانمند، در ایام کرونا و پسا کرونا بشدت در شاخص سود آوری سازمان ها تعیین کننده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *