تصویر روز : وقتی یک بنگاه تجاری برای دو سال متوالی در یک فرآیند نظرسنجی عمومی، با رای مستقیم حدود ۷۵هزار نفر از مشتریان حوزه کاری خود، بهعنوان برند محبوب شناخته میشود، میتوان به این تحلیل رسید که آن برند به واسطه مجموعهای از اقدامات شایسته در ساختار هویت بصری، پیامهای تجاری و ارتباطات کسبوکار توانسته است تاثیر ذهنی مثبتی بر مخاطبان بالقوه و بالفعل خود داشته باشد. حال میتوان به جرأت از برند شدن آن بنگاه تجاری خبر داد و البته که این پایان راه نیست و مسئولیت و اثرگذاری اجتماعی آن برند، سنگینتر و مهمتر شده است.
به گزارش تصویر روز، بیشک موقعیت امروز برند سامان بیارتباط با انتخابهای هوشمندانه و دقیق سوژههای هدفِ برند در ابعاد ملی و حتی بینالمللی نیست و شاهد این مدعا، تاثیرگذاری شگرف همراهی بانک سامان با والیبال ملی ایران در پیشرفت بینالمللی این ورزش است که بارها مورد تایید کارشناسان این حوزه قرار گرفته است. همین نگاه است که در بزنگاه و دوراهی یک انتخاب، ترجیح میدهد هزینه افطاری را به حوزه آموزش اختصاص دهد تا ۴۰۰۰ هزار فرزند ایرانزمین در سیستانوبلوچستان از صندلیهای دانشآموزی خوب و با کیفیت بهرهمند شوند و یا در میان تعدد و تراکم اخبار، خبر صعود تنها ایرانی فاتح ۱۴ قله بالای ۸۰۰۰ متر را به خبر اول رسانههای داخلی و خارجی تبدیل میکند.
با این رویکرد، شاید تعبیر حرکت و بلوغ برند سامان در مسیر تعالی خود به واسطه شناسایی دقیق و بهرهمندی از فرصتهای موجود در جامعه، خیلی دور از ذهن نباشد. اما نکته اینجاست که تداوم این مسیر بدونشک نیازمند یک برنامه، تصویر و دورنمای روشن با یک ویژگی مهم است و آن ویژگی باید مبتنی بر یک گام جدید و متهورانه برای ورود به عرصه و کسب تجربهای جدید باشد که بتواند ضمن حفظ پیشتازی از رقبای بازار، پیام تازهای از برند برای جامعه داشته باشد.
کمپین جدید بانک سامان با تکیه بر تجارب گذشته و با رویکرد مذکور تدوین شد و این بار برند سامان نقش اجتماعی خود را در بهرهگیری از سوژه از رویکرد حمایتی به رویکردی وسیعتر تغییر داد تا بتواند ضریب نفوذ پیام خود را افزایش دهد. سامان برای توفیق در این کار، نیازمند به استفاده از یک چهره متنفذ و مقبول با ویژگیهای ملی و حتی بینالمللی به عنوان سفیر بود که پس از بررسیهای متعدد در میان افراد شایسته، کارلوس کیروش مربی بینالمللی فوتبال برای این موضوع انتخاب و رایزنیها و مذاکرات بر این اساس با ایشان آغاز شد.
شاید در انتخاب سفیر برند نخستین پرسش هر مخاطب هوشمندی، دلیل این انتخاب و تناسب و تطابق او با برند باشد که البته در بسیاری از موارد برندها در انتخاب سفیر صرفاً بر شاخص شهرت یا زیبایی تاکید دارند. اما سامان مسیر دیگری را پیش گرفت و در گام اول تاکید خود را بر وجود تشابهات حسی و عملکردی خود و سفیرش متمرکز کرد و گام بعدی را به ویژگی مقبولیت و پذیرش اجتماعی اختصاص داد تا بتواند به حداکثر هماهنگی میان پیام برند و لحن سفیر یا همان تطابق محتوا و فرم برسد.
تحولاتی که کارلوس کیروش در فوتبال ملی ما ایجاد کرده است، به واقع فراتر از محدوده انتظارات معمول ما از یک مربی فوتبال بود. تیم ملی ایران به دلیل خوب فوتبال بازی کردن موفق نشد؛ بلکه موفقیت به این دلیل بود که قبل از ورود به بازیها با باور موفقیت زندگی کرد و کار کرد.کیروش توانست با ارایه سبکی جدید در رهبری تیمی، اعتماد به نفس و باور به موفقیت را میان بازیکنان ارتقاء دهد. او با تکیه بر پشتکار بازیکنان ناشناخته و با استعداد از آنها ستارههای جدیدی ساخت و به فوتبال ملی معرفی کرد. کیروش معجزه نکرد؛ بلکه توانست با تلاش و استمرار در آن در گذر زمان به موفقیت دست یابد و در این مسیر مهمترین نکته برای او انتخاب این راه بود.
در تمام این جملات که صحت آنها در عمل و نه در حرف برای مردم و اهالی فن اثبات شده است کلیدواژههایی به چشم میخورد که بهعنوان یک رویکرد محوری میتواند در سبک زندگی شخصی و کاری ما نیز رسوخ پیدا کند. دستیابی به یک روحیه جنگجویانه برای حصول باورها و اعتقادات، نه موفقیت و دلخوشیهای مقطعی، تاکید بر تلاش و پشتکار انسان و پرورش روحیه کار تیمی و جمعی همه از مسایلی هستند که خلأ آنها به شدت در سبک زندگی ما احساس میشوند و رسوخ آنها در زندگی شخصی و کاری هریک از ما و سازمانهای ما میتواند نگاه ما را به جنبههایی از کار معطوف کند که قطعاً میتوان آن را به در مسیر پیشرفت قرار گرفتن تعبیر کرد.
گروه مالی سامان نیز با مجموعهای از خدمات در حوزه بانکداری، بیمه، پرداخت، ارتباطات و… بر اساس راهبردهای خود، همواره تلاش کرده است به واسطه خدماتش، تاثیری ملموس و قابل مقایسه با استانداردها و مقیاسهای بینالمللی در سبک زندگی مشتریان و مخاطبان خود داشته باشد. تاثیری که برگرفته از روح کارِ تیمی، بر مبنای باور عزتمندی و شایستگی مردم ایرا
هدف گروه مالی سامان از همکاری با کارلوس کیروش فراتر از مسایل مربوط به فوتبال و استفاده محدود تبلیغاتی از حضور و چهره ایشان است. سامان در تلاش است تا بر اساس نقاط و نکات مشترک حسی و کارکردی خود با این چهره ورزشی محبوب، به بیان ضرورتها و اصولی در پذیرش شأنیت اجتماعی ایرانیان در ابعاد ملی و بینالمللی بپردازد که تمثیل این مانیفست در ورزش را میتوان در عملکرد کیروش برای ایجاد شخصیت برنده در تیم ملی ایران و در اقتصاد میتوان از یک زنجیره خدماتدهنده با شخصیت و اعتبار بینالمللی مانند گروه مالی سامان بیان کرد.